خدای من، اون روز وقتی میخواستم تو نمازم سجده کنم یه مورچه کوچولو اومد رو مهرم. من که نمیدونم چرا اومد و چکار داشت؟ چی میخواست بگه؟ ولی سعی کردم سرمو یه جوری رو مهر بذارم که جای اونم بشه و یه وقت اون مخلوق کوچولوتو زیر سجده گاه له نکنم.
چرا؟
چون داشتم نماز می خوندم، باهات حرف می زدم، توجه داشتم که داری می بینی و بعدا توبیخ میشم.
ولی چرا گاهی به خودم اجازه می دم یه آدم گنده رو له کنم، نابودش کنم، شخصیتشو به لجن بکشم؟ چرا توجه ندارم که داری می بینی؟ چرا توجه ندارم که این از مورچه خیلی بزرگتره؟ چرا توجه نمی کنم خدایی که در سیاهی شب حرکت یک مورچه سیاه بر روی سنگ سیاه رو زیر نظر داره منو هم زیر نظر داره؟
خدای مهربان من و خدای مهربان همه انسانها
قلب من و همه انسان های بی توجه را متوجه خودت کن
آمین
محرم دل ::: پنج شنبه 86/2/13::: ساعت 9:58 صبح
نظرات دیگران: نظر
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
اسوه حسنه
غدیر
ماه مهمانی خدا
عدالت چه زیبا جلوه می کند
حضرت فاطمه (س) اسطوره صبر
دفتر ایام
کوثر
هوالبصیر
آغاز امامت
غدیر
ماه مهمانی خدا
عدالت چه زیبا جلوه می کند
حضرت فاطمه (س) اسطوره صبر
دفتر ایام
کوثر
هوالبصیر
آغاز امامت
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 16
بازدید دیروز: 2 کل بازدید :15271
بازدید دیروز: 2 کل بازدید :15271
>> درباره خودم <<
>>دسته بندی یادداشت ها<<
>>لوگوی وبلاگ من<<
>>اشتراک در خبرنامه<<
>>طراح قالب<<